در نامی که نام تو نبود
در نامی که نام هیچ کس نبود
و من از دره ایی سقوط کردم
که آن کوه با یاد تو نبود
خاطره ایی را یافتم!
ستاره ای را یافتم!
حتی فصلی را یافتم!
اما تمامی این یافتن ها در مقابل لحظه ای در دقیقه های آشناییمان پرواز زنبوری بود از گل هایی که زینتی بودند
بگذریم
چنان در جانم ریشه دوانده ای
چنان نوشته هایت در جانم ریشه دوانده اند
که عشق تو آزادی است
که عشق من برای تو آزادی است
چه بر خاک شاملو
چه جاده غمگین چالووس
چه در خانه پدری
چه بر کاناپه
چه از اینهمه دوری
دوستت می دارم
دوستت می دارم
هرچند می دانم آنجا که الان هستی
آنی نیست که می خواستی
چشم و ابرو مشکی من
رنگ ها بعد از تو
حرف ها پیش از تو
سو تفاهمی بود در من
که بر باد رفت./
آزادی در قلب من، همینگونه که هستی/
31.تیر.1396
تو ,ها ,نبود ,یافتم ,آزادی ,ای ,که عشق ,را یافتم ,ریشه دوانده ,که نام ,جانم ریشه
درباره این سایت